درنگی کوتاه بر ادعای شکوفایی آریامهری
یاسر عزیزی
۱- دوست محترمی در اوج متانت و ادب، زیر ویدیوی سرکوب انقلابیون به دست عمال رژیم پیشین* نظری درج کردهاند که چون حدس میزنم نظر دیگرانی نیز باشد، ترجیح دادم خیلی مختصر اما در قالب نوشتهای مستقل به آن نظر پاسخ دهم. ایشان با خردهگیری از به کار بردن لفظ «بزدل» برای «محمدرضا پهلوی» که در نوشته من دیدهاند، آوردهاند که؛
«دوست بزرگوار حیف است که بزرگ مردی که ازسال ۵۰ تا۵۶ یعنی اوج شکوفایی اقتصادی ایران حداقل دراین پنج سال[بوده است] خدمات محمدرضا را نادیده گرفت. او یک وطنپرست بود نه اسلامپرست، او به ایران فکر میکرد. شاید اشتباهاتی داشت ولی به عنوان هموطن محمدرضا شاه من او را بزدل حساب نمیکنم. درخیلی ازسخنرانی های قبل از آشوب شعبان بی مخ ها گفته بودند من شاه ایران و پدر ملت هستم. عدم اقدام به خونریزی بزدلی نبود به ایران و ایرانی فکر میکرد.»
در پاسخ به ایشان باید نخست اشاره کنم که من مستند به حرفهای اعوان محمدرضا پهلوی صفت «بزدل» را برای وی به کار بردم. این که هر بار خیابان شلوغ شد ایشان سوار بر طیاره میشد را بسیاری مورد اشاره قرار دادهاند. یادم هست داریوش همایون جایی گفته بود غیر از دو مورد پیش از کودتای ۱۳۳۲ و روزهای پیش از انقلاب ۵۷، جناب ایشان در دو سه مورد دیگر هم آمادهی خروج بودند. یکی از آن موارد در جریان اعتراضات سالهای اول دههی چهل بود که چنان مواردی چندان مورد اشاره قرار نمیگرفته است. سفیر فرانسه در روزهای منتهی به انقلاب هم نقل کرده است در دیداری با شاه، پیشنهاد سرکوب شدید را به وی دادم، او سر باز زد و گفت: «اگر سرکوب کردم و موفق نشدم، بلکه گیر افتادم؟؟»(نقل به مضمون)
من که هیچ دیکتاتوری با این درجهی از ترس سراغ ندارم. دیکتاتور هم بود؛ چون به صراحت دموکراسی و آزادی را مورد تمسخر قرار میداد. همین «پدر ملت» خواندن خویش با آن صبغهی ضد زنی که در بیان او سراغ داریم، ناشی از ذهن «پاتری آرشیک»(پدر سالارانهی) وی بود که خود موجبیتبخش دیکتاتوری برای کسی است که در راس قدرت قرار دارد. این مورد در کتب تاریخی زیاد نقل شده است که وی، پس از اعلام ایجاد نظام تک حزبی فرموده بود؛ هرکس عضو حزب نشود در باطن کمونیست است و باید از ایران برود. حتا مقصد چنان افرادی را نیز مشخص فرمودند؛ باید رهسپار «شوروی» شوند. اینها همه مستند به تاریخ است. در مورد اسلامپرست نبودن وی هم اسناد چنین سخنی را برنمیتابد. شاید در تاریخ تشیع هیچ کس به اندازهی محمدرضاشاه ادعای کسب الهامات و پیامهای غیبی و ارتباط با «امام زمان» را مطرح نکرده باشد. از چنین دوستانی خواهش میکنیم نسبت ساخت مساجد به مدارس و یا مراکز درمانی را در زمان سلطنت وی تحقیق کنند تا این ادعای ایشان را دقیقتر بشکافیم. به هر روی همهی ما امروزه اتفاق نظر داریم که انقلاب ۵۷ توسط کسانی منحرف و مصادره شد که حتا در منابع رسمی نیز میتوان دریافت کمترین هزینه را برای آن پرداختهاند. از میان ۳۴۱ جانباختهی حد فاصل ۱۹ بهمن ۱۳۴۹ تا مهر ۱۳۵۶ – که حضور خیابانی مردم گسترده شد – تنها نام یک روحانی به چشم میخورد که او نیز متعلق به «سازمان مجاهدین خلق» بود. این که جامعهی پرورش یافته در زمان سلطه و سلطنت پهلویها اما مستعد غصب انقلاب توسط عدهای مذهبی عقب ماندهی محصول خرافهگرایی مذهبی محمدرضاشاهی بود را چرا متوجه انقلابیون راستین کنیم؟ خطای اعتماد به «آیتالله خمینی» امروز زیر سوال است اما حقانیت انقلابیونی که مبارزهی آنها منجر به سقوط ستمِ شاهی شد همچنان برجای و امیدبخش است و از دل ویرانی به بار آمده طی این ۳۵ سال هیچ اصالت و حقانیتی برای مستبد جبون و متزلزلی چون محمدرضا شاه پهلوی نمیتوان بیرون کشید.
اما در مورد شکوفایی** مورد نظر این دوست عزیز، لازم دیدم چند سطری را که در پایین آوردهام از نظر دوستان بگذرانم. در این سطور ابتدا اسم فردی خاص و کشور متبوعش را حذف کردهام و توی قلاب ضمیری که صراحت نداشته باشد قرار دادهام. واقعن چنین توصیفاتی چه کسی را برای شما تداعی میکند؟ مایلم دوستان قبل از رسیدن به نام مورد نظر، فکر کنند که این توصیفات به چه کسی اشاره میکند تا بعد با در کنار هم قرار دادن افراد به حقانیتهای ایشان بیشتر بپردازیم. خواهیم دید که به وسیلهی منابع ملی بعضی کارها را انجام دادن توصیف ویژهای نیست که صرفن در بخشی از دوران محمدرضاشاهی و فقط در ایران آن روزها صورت گرفته باشد. از اتفاق این که دورهی مورد اشاره همزمان در چند کشور نفتخیز به وقوع میپیوندد را حتا اگر نخواهیم ذیل بحث توطئهی خارجی قرار دهیم، باز هم نمیتواند ما را در خوانش دوبارهی آن تاریخ حساستر نکند. به این چند سطر خوب توجه کنید؛
۲- «…[او] با جدیت، نوسازی اقتصاد …[کشور] را به همراه تشکیل یک دستگاه امنیتی قدرتمند برای جلوگیری از بروز کودتا در ساختار قدرت و جلوگیری از شورشهای مردمی پیگیری میکرد. او که همیشه به دنبال گسترش محبوبیت خود بین عناصر جامعه … و بسیج قشر توده به پشتیبانی از خویش بود، به دقت روی برنامههای توسعه و رفاه اجتماعی نظارت میکرد.
در مرکز این استراتژی، نفت واقع شده بود. …[وی] در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۳۵۱ (۱ ژوئن ۱۹۷۲) فرایند سلب مالکیت شرکتهای نفتی غربی را که امتیاز انحصاری نفت …[کشور] را در اختیار داشتند آغاز کرد. یک سال بعد بهای نفت در بازارهای جهانی بر اثر شوک نفتی سال ۱۳۵۲ (۱۹۷۳) به شدت افزایش یافت و …[او] توانست از رهگذر سود بالای نفت، مقاصد جاهطلبانهی خویش را با شدت بیشتری دنبال کند.
در خلال چند سال پس از آن، دولت … شروع به ارائهی خدماتی به مردم کرد که تا پیش از آن در دیگر کشورهای خاورمیانه سابقه نداشتند. …[او] طرح «نهضت ملی سوادآموزی» و «آموزش اجباری رایگان» را راهاندازی کرده و نظارت میکرد. تحت حمایت او بود که دولت آموزش رایگان همگانی تا آخرین درجهی آموزشی را تشکیل داد؛ ظرف چند سال بعد، هزاران نفر توانستند خواندن و نوشتن را یاد بگیرند. دولت همچنین شروع به حمایت مالی از خانوادههای سربازان کرده، درمان عمومی را رایگان ساخته و به کشاورزان وام بلاعوض میداد. با این کار …[این کشور] توانست یکی از بهترین سیستمهای بهداشت عمومی در خاورمیانه را به وجود آورد. همین امر باعث شد تا سازمان علمی فرهنگی آموزشی ملل متحد (یونسکو)، جایزهای به …[وی] اعطا کند.
… [وی] به منظور ایجاد تنوع در اقتصاد تکمحصولی و متکی به نفت، طرح ملی تقویت زیربنای اقتصادی …[کشور] را آغاز کرده و از آن پشتیبانی میکرد. این طرح باعث پیشرفت زیادی در ساخت جادهها، ارتقای صنعت معدن و توسعهی صنایع غیرنفتی شد. همچنین این طرح باعث انقلاب قابل توجهی در صنایع تولید انرژی گردید. تقریباً تمامی شهرهای …[کشور] از جمله روستاها و نواحی دورافتاده دارای برق شدند.
پیش از دههٔ هفتاد میلادی، بیشینهی جمعیت …[کشور] در روستاها زندگی میکردند و کشاورزان تقریبن دو سوم کل جمعیت به حساب میآمدند. این رقم در دههی هفتاد میلادی به شدت کاهش یافت. دلیل آن، اسکان مردم در شهرها و صنعتیسازیای بود که …[وی] از طریق تزریق پول نفت، آن را به جلو میراند.
با این حال …[او] در مناطق روستایی به شدت بر ایجاد حس وفاداری به …[نظام] میکوشید. او پس از ملیسازی صنعت نفت، شروع به نوسازی و پیشرفت مناطق روستایی، مکانیزهسازی کشاورزی در مقیاسی وسیع و توزیع زمین بین کشاوزران کرد. او تصرفات زمینداران بزرگ را گرفت و به کشاورزان روستایی بخشید. …[دولت] چندین شرکت تعاونی تأسیس کرد که سودهای بدست آمده را بنا بر میزان کار روستاییان بین آنها تقسیم میکردند و بقیه را صرف تربیت بیتجربهها میساخت. تعهد دولت … بر اصلاحات ارضی، خود را در دو برابر شدن هزینههای توسعهی کشاورزی در سال ۱۳۵۴-۱۳۵۳ (۱۹۷۵-۱۹۷۴) نشان داد. اصلاحات ارضی همچنین باعث پیشرفت استانداردهای زندگی لشکر بزرگ دهقانان و رشد تولید شد. البته این میزان هنوز به اندازهی دلخواه … نرسیده بود.
…[او] توانست با تکیه بر نقش اجرایی (گاهی اوقات تا حد مدیریت جزئی)، خود را پیشبرندهی برنامههای توسعهی اقتصادی و رفاهی …[نظام] نشان دهد و بدینگونه محبوبیت خود را در قشرهای مختلف …[جامعه] بالا ببرد. او با دنبالکردن تاکتیکهای «هویج و چماق» و گسترش خدمات دولتی توانست بنیان حمایتی مستحکمی بین طبقهی کارگر و کشاورز و داخل حزب و ادارات دولتی برای خود ایجاد کند.
مهارت تشکیلاتی بیرحمانهی …[او] در پیشرفت سریع …[کشور] در دههی هفتاد میلادی به بار نشست؛ پیشرفت …[کشور] با چنان سرعتی جلو میرفت که دو میلیون نفر از کشورهای عربی و یوگسلاوی در [بازار کار داخلی] کار میکردند تا نیاز به کارگران در [کشور] تأمین شود.»
۳- شاید خواندن این سطور که تصویری شبیه به تصویر هواداران سلطنت از دوران «شکوه آریایی» در اذهان ایجاد میکند به شخص مورد نظر هدایتتان کرده باشد. آن شخص کسی نبود جز «صدام حسین»، دیکتاتور پیشین عراق. اگر منطق شرمندگانِ حقیرِ این روزها از انقلاب و مداحان فراموشکار دیکتاتوری پهلوی را برحق بدانیم، آیا کسی چون صدام حسین را نیز میتوان مبتنی بر چنان منطقی همچون محمدرضا پهلوی، به صرف هزینه کردن بخشی از منابع عمومی برای خود مردم، تبرئهی تاریخی کرد و از مفاسد و معایب شخصی و خانوادگی و بیش از همه دیکتاتوری ایشان فاکتور گرفت؟ تازه این همه را وقتی میگوییم که بازدهی محمدرضاشاهی شبیه یا نزدیک به تصویری باشد که از حکومت صدام در سطور نقل شدهی بالا برای ما ایجاد میشود، نه آن که «دروازههای تمدن بزرگ»ش را بر ویرانههایی بیابیم که «رضا دقتی» چندی بعد از انقلاب ۵۷ آنگونه که میبینید به قاب تصویر درآورده است.
باری؛ مردمی که به جای ساختن آیندهای شکوهمند، در حسرت شکوه دروغین گذشته، نفس خویش را در کالبد مردگان بیشکوه گذشتهی خود میدمند، بیهیچ تعارفی حقیرند. برای بزرگ بودن و بزرگی کردن راهی جز دست شستن از این نوستالژیبازیهای حقیر و قلبنماییهای بیشکوه تاریخ، در پیش نداریم.
ارجاعات
* https://t.me/Rahi_Be_Rahaeei/50
** در مورد صورت تمامنمای آن شکوفایی مایلم کتاب مهم و شایستهی «سیاستهای خیابانی» نوشتهی «آصف بیات» از نشر «پردیس دانش» را به دوستان توصیه کنم. این کتاب به خوبی و عریانی، عمق شکوفایی مورد ادعای هواداران پهلوی را نشان میدهد.
در کانال تلگرامی «راهی به رهایی» عضو شوید؛